جدول جو
جدول جو

معنی مضایقه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

مضایقه کردن
دریغ کردن خود داری کردن از دادن چیزی یا انجام دادن کاری برای کسی خودداری کردن: وعمیدالملک را وکیل کرد تا خواهر خلیفه از برای او خطبه کند. خلیفه در آن قضیه مضایقه میکرد. عمیدالملک نواب خلیفه را در بند آورد ومعایش خواص موقوف گردانید تا خلیفه مضطر و منزعج شد
فرهنگ لغت هوشیار
مضایقه کردن
خودداری کردن، دریغ ورزیدن، سخت گرفتن، سخت گیری کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ دَ)
عشقبازی کردن. عشق ورزیدن با یکدیگر. و رجوع به معاشقه شود
لغت نامه دهخدا
(شَ / شُو تَ)
به چشم دیدن. با دقت به بررسی چیزی پرداختن، بررسی و دقت کردن طبیب در وضع بیمار برای تشخیص بیماری او. و رجوع به معاینه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مضایقه کنده
تصویر مضایقه کنده
سپوچکار تنگ گیر سخت گیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مطابقه کردن
تصویر مطابقه کردن
اتفاق کردن متحد شدن، مقابل کردن چیزی است بمثل آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معاشقه کردن
تصویر معاشقه کردن
عشقبازی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معاینه کردن
تصویر معاینه کردن
بیمار دیدن بیماری جستن، به چشم دیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معانقه کردن
تصویر معانقه کردن
در آغوش کشثیدن در آغوش گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
سنجیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
سنجیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
عشقبازی کردن، عشق ورزی کردن، مهرورزی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مقابله کردن، قیاس کردن، سنجیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
للمقارنة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
Analogize, Compare
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
analogiser, comparer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
類推する , 比較する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
analogizar, comparar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
porównywać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
تشبیہ دینا , موازنہ کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
เปรียบเทียบ , เปรียบเทียบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
kulinganisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
להקביל , להשוות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
проводити аналогію , порівнювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
analogiseren, vergelijken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
비유하다 , 비교하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
benzetmek, karşılaştırmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
menganalogikan, membandingkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
উপমা দেওয়া , তুলনা করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
उपमा करना , तुलना करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
analogizzare, comparare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
проводить аналогию , сравнивать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
analogizar, comparar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
analogisieren, vergleichen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مقایسه کردن
تصویر مقایسه کردن
类比 , 比较
دیکشنری فارسی به چینی